۳۳۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۲۳

ای ظَریفِ جهان، سَلامُ عَلَیک
اِنَّ دائی وَصِحَّتی بِیَدَیْک

دارویِ دَردِ بَنده چیست؟ بگو
قُبْلَةٌ لَوْ رُزِقْتُ مِنْ شَفَتَیْک

از تو آیَم بَرِ تو هم به نَفیر
آهِ، اَلْمُسْتَغاثُ مِنْکَ اِلَیْک

گَر به خِدمَت نمی‌رَسَم به بَدَن
اِنَّمَا الرُّوحُ وَالفُوْادُ لَدَیْک

گر خِطابی نمی‌رَسَد بی‌حَرف
پس جهان پُر چرا شُد از لَبَّیْک؟

نَحْس گوید تو را که بَدِّلْنی
سَعْد گوید تو را که یا سَعْدَیْک
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.