۲۶۶ بار خوانده شده

و ان منکم الا واردها کان علی ذلک حتماً مقضیاً

روزی از روزها به راهگذر
خرکی بر دکان آهنگر

از قضا می‌گذشت با هیمه
شرری جست از یکی نیمه

هیمه آتش‌گرفت یکسر سوخت
آخرالامر در میان خر سوخت

چون تو با هیمه بر سقرگذری
عجب اربگذری و جان ببری

نگذری زانکه بس گرانباری
پر بارگران گرفتاری

خوردن و خفتن است عادت تو
بهره‌ت این است از سعادت تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:خسر الدنیا و الآخرة ذلک هو الخسران المبین
گوهر بعدی:فصل در اکل و شرب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.