۶۶۳ بار خوانده شده
خواجه غَلَط کردهیی در صِفَتِ یارِ خویش
سُست گُمان بودهیی عاقِبَتِ کارِ خویش
در هَوَسِ گُل رُخان سُست زَنَخْ گشتهیی
های اگر دیدهیی رویِ چو گُلْنارِ خویش
راه زَنانْ عشق را مرگْ لَقَب کردهاَند
تا تو بِلَنْگی زِ بیم از رَه و رَفتارِ خویش
گوش بِنِه تا که منْ حَلْقه به گوشَت کُنم
هستم از آن حَلْقه من سیر زِ گُفتارِ خویش
پیشِ من آ که خوشَم تا به بَرَت دَرکَشَم
چون زِ تواَم میرَسَد تُحفهٔ دِلْدارِ خویش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
سُست گُمان بودهیی عاقِبَتِ کارِ خویش
در هَوَسِ گُل رُخان سُست زَنَخْ گشتهیی
های اگر دیدهیی رویِ چو گُلْنارِ خویش
راه زَنانْ عشق را مرگْ لَقَب کردهاَند
تا تو بِلَنْگی زِ بیم از رَه و رَفتارِ خویش
گوش بِنِه تا که منْ حَلْقه به گوشَت کُنم
هستم از آن حَلْقه من سیر زِ گُفتارِ خویش
پیشِ من آ که خوشَم تا به بَرَت دَرکَشَم
چون زِ تواَم میرَسَد تُحفهٔ دِلْدارِ خویش
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.