۴۰۴ بار خوانده شده

قطعه شمارهٔ ۱۳۱

خسرو شمس و غرب شمس الدین
بر همه سروران تویی مخدوم

در دولت ز تو شده مفتوح
مکرمت بر وجود تو مختوم

صاحب سیف و صاحب ملکی
بر صحف نام نیک تو مرقوم

طبعت آموخته قواعد ملک
ملکان از تو می‌برند رسوم

سیرت تو فضایل و افضال
عادت اهتمام اهل علوم

رایت دولت تو چون رایت
بر گذشته ز منتهای نجوم

از تو اصحاب علم را ادرار
و ز تو ارباب فضل را مرسوم

در حریم حمایت کرمت
من چرایم ز لطف تو محروم

رای عالیت را مگر نشدست
صدق و اخلاص من رهی معلوم

همتت چون روا همی دارد
که مرا می‌دهد به دست هموم

کرم تو گرفته جمله جهان
مال و زر بر هنروران مقسوم

من ز نیکی تو چو تو ز بدی
چند باشم منزه و معصوم

بنده مهمان خوان همت توست
دادخواهان به تو ز چرخ ظلوم

میهمان را سزد که داری نیک
خاصه مهمان مدح خوان و خدوم

تا بنازد به تخت شاهان بخت
تا بتاج است هر شهی موسوم

باش بر فرق جمله شاهان تاج
که تو شهباز و دیگران چون بوم

صبح اقبال تو دمیده ز شام
صیت رایت زری رسیده به روم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعه شمارهٔ ۱۳۰
گوهر بعدی:قطعه شمارهٔ ۱۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.