۳۰۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۶۹

آیِنِه‌ام من آیِنِه‌ام من تا که بِدیدَم رویِ چو ماهَش
چَشمِ جَهانَم چَشمِ جَهانَم تا که بِدیدَمْ چَشمِ سیاهَش

چَرخ و زمین شُد چَرخ و زمین شُد جَنَّتِ ماوی راحتِ جان‌ها
تا که بَرآمَد تا که بَرآمَد بر کُهِ جودی خَیل و سِپاهَش

پُشتْ قَوی شُد پُشتْ قَوی شُد اَخْتَرِ دولَت عدل و عِنایَت
چون نشود شَهْ؟ چون نشود شَهْ؟ آن که تو باشی پُشت و پناهَش

شوره زمینی شوره زمینی کَزْ تو کَشَد او آبِ بهاری
سَبزتَر آمد سَبزتَر آمد از همه جاها کِشت و گیاهَش

رویِ چو ماهَت رویِ چو ماهَت بَست گِرو دی با مَهْ و اَخْتَر
گشت گِروگان گشت گِروگان ماه و سَما را زُلفِ سیاهَش

سِلسِله جُنبان سِلسِله جُنبان گشت برادر این دلِ مَجنون
چون بِنَشورَد؟ چون بِنَشورَد آن مَجنون کِش شُد سَرِ ماهَش؟

دَم مَزَن ای جان دَم مَزَن ای جان بَرخور کامَد روزِ مُبارک
کیست مُبارک؟ کیست مُبارک؟ آن کِه بِبینَد هم زِ پِگاهَش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.