۲۸۷ بار خوانده شده

قطعه شمارهٔ ۸۶

خدایگانا چو شد اشارتت که رهی
به ملک فارس به تحصیل وجه زر برود

گمان بنده نبود آنکه بعد چندین سال
ز درگهت به چنین کار مختصر برود

ولی به حکم قضا بر رضا چه چاره بود
چو هست حکم قضا گو بدین قدر برود

به خاک پای عزیزت که گر به آب سیاه
اشارت تو بود چون قلم به سر برود

اگرچه رفتن او هر چه دیرتر بکشید
کنون چو می‌رود آن به که زودتر برود

بساز کار من امروز زانکه می‌ترسم
که گر دو روز بمانم یکی دگر برود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعه شمارهٔ ۸۵
گوهر بعدی:قطعه شمارهٔ ۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.