۳۴۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۲۶

آن یارِ تُرُش رو را این سوی کَشانیدش
زین ساغَرِ خندان رو جامی بِچَشانیدش

زین باده نَخورده‌ست او زان بارِد و سَرد است او
با این همه بِدْهیدَشْ جامی بِپَزانیدش

او سِرکه چرا آرَد؟ غوره زِ چه اَفْشارَد؟
زان زَهر هَمی‌بارَد تا جُمله بِدانیدش

آن بادهٔ انگوری نَفْزایَد جُز کوری
پَهْلویِ چُنین باده بِاللّهْ مَنِشانیدش

باشد بُوَدَش سَکْته در گور نباید کرد
زین آبِ خَضِر یک کَف در حَلْق چَکانیدش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.