۳۳۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۲

مستی و عشق از ازل، پیشه و آیین ماست
دین من این است و بس، کیست که در دین ماست

خاک ره مصطبه، ز آب خضر بهتر است
چشمه نوشین او، جرعه دوشین ماست

رندی و میخوارگی، قسم من امروز نیست
عادت دیرین دل، پیشه پیشین ماست

بستر و بالین من، تا نشود خاک و گل
خاک و گل مصطبه، بستر و بالین ماست

کنج خرابات اگر مسکن ما شد، چه شد؟
گنج دو عالم به نقد، در دل مسکین ماست

نقش و نگار چهان، هیچ مبین در جهان
کانچه نظر می‌کنی، نقش نگارین ماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.