۳۱۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۸۹

یا حسن ما اجلاک فی عینی و فی بصری
یا عشق ما اخلاک فی قلبی و فی نظری

لولا کما لم انتفع بحیوتکما
بحیوتی الدنیا ولا عقبی و لا عمری

و لولا انتفعت بعیش ما بقیت ولا
اکلت و لاشربت و لا تمت من سهری

ولا انتفعت بروحی ولا جسدی ولا
شمی و لا ذوقی و لاسمعی و لا بصری

یا عشق اوقد فوادی و روحی نیتی
بنارک احرقها لاتبقی ولاتذری

اکشف ستایر عن سرایر مخزونه
قد نا لنا منها نفیحات علی خطری

و عیشی فی دنیای و اخرای الهوی
و لولا ما کنت من عین ولا اثری

و دینی و ایمانی و اسلامی و مذهبی
هوالعشق ما اهناه فی روحی و فی بشری

و جنات الحسن تجری تحتها نهر
تسمی فما عینه من اشربها سکری

و حوری و غلمانی و رضوانی الهوی
و ناری نار العشق ما اخلاه من سقری

تمسک ایا فیض بالعشق انه به
تنال مقامات الاکابر و العرری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.