۳۴۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۱۳

خبری ای صبا ز یار بگو
سخنی چند از آن دیار بگو

از کسی گو قرار برد از دل
بر بی‌صبر و بی‌قرار بگو

یا ز من سوی او ببر خبری
حال این خستهٔ نزار بگو

خبر دیگران چه او پرسد
حرف من نیز زینهار بگو

ور ز من پرسد او و از غم من
حال زار دل فکار بگو

ور به بینی که گوش میدارد
از غم هجر بی‌شمار بگو

ور به بینی به تنگ می‌آید
کم کن از روی اختصار بگو

باز از هرچه بگذرد آنجا
خبری سوی فیض آر بگو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.