۳۳۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۴۳

در جهان افکندهٔ غوغای حسن
عاشقانرا کردهٔ شیدای حسن

حسن روی تست دریای محیط
ماه رویان شبم دریای حسن

ملک استغنا مسلم مر تراست
جان استغناست استغنای حسن

عرش بر خاک مذلت رو نهد
پیش آن کرسی که باشد جای حسن

در هوا سرگشته دلها ذره‌سان
پیش خورشید جهان آرای حسن

کوه صبر پردلان را بر کند
گردش چشم خوش شهلای حسن

جان اهل دل ز تن بیرون کشد
قوت بازوی استیلای حسن

خون عشاق ار بریزد گو بریز
لشکر سلطان بی‌پروای حسن

آتش افروزی و عاشق سوزیست
مقتضای خوی مادرزای حسن

عشق خوبان در دلت جا دادهٔ
زان خیالت فیضفیض شد ماوای حسن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.