۳۷۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۲۵

گذر کن ای صبا در کوی جانان
ببر از من پیامی سوی جانان

دلم را تازه کن یعنی بیاور
نسیمی جانفزا از کوی جانان

سر شوریدهٔ دارم چو مجنون
دل آشفتهٔ چون موی جانان

پریشان خاطرم خواهم نسیمی
از آن زلفین عنبر بوی جانان

دلم گردید مالا مال عشقش
سرم پر شد زهای و هوی جانان

بهر سوئی بهر کوئی بهر دم
دوم از بهر جستجوی جانان

وزد بادی مگر بر من ز کویش
کشم آبی مگر از جوی جانان

نمردم از غم هجران وزین ننگ
بسی شرمنده‌ام از روی جانان

سخن کوته کن و دم در کش ای فیض
گرانی بر نتابد خوی جانان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.