۳۱۹ بار خوانده شده
ما مستانیم بی می و جام
خمها نوشیم بی لب و کام
بی نغمه و صوت میسرائیم
سیر دو جهان کنیم بیگام
پیوسته بگرد دوست گردیم
نی سرداریم و نی سرانجام
سودا زدگان کوی عشقیم
در ما نسرشتهاند آرام
نی وصل بکام دل نه هجران
ما سوختهایم و کار ما خام
صید عشقیم و هست در خاک
این چرخ که کشته بهر مادام
مارا روزی که میسرشتند
طشت مستی فتاد از بام
شیدای ترا چکار با ننگ
رسوای غمت چه میکند نام
در وصف نعال عاشقان فیض
صافی طبعیست دردی آشام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
خمها نوشیم بی لب و کام
بی نغمه و صوت میسرائیم
سیر دو جهان کنیم بیگام
پیوسته بگرد دوست گردیم
نی سرداریم و نی سرانجام
سودا زدگان کوی عشقیم
در ما نسرشتهاند آرام
نی وصل بکام دل نه هجران
ما سوختهایم و کار ما خام
صید عشقیم و هست در خاک
این چرخ که کشته بهر مادام
مارا روزی که میسرشتند
طشت مستی فتاد از بام
شیدای ترا چکار با ننگ
رسوای غمت چه میکند نام
در وصف نعال عاشقان فیض
صافی طبعیست دردی آشام
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.