۳۵۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۶۷

مَست تواَم نَزْمیْ و نَز کوکْنار
وقتِ کناراست بیا گو کِنار

بَرجِه مَستانه کِناری بِگیر
چون شَجَر و باد به وَقتِ بهار

شاخِ تَر از باد کِناری چو یافت
رَقْص دَرآمَد چو منِ‌ بی‌قَرار

این خَبَر اُفْتاد به خوبانِ غَیب
تا بِرَسیدند هزاران نِگار

لالهْ رُخ اَفْروخته از کُهْ رَسید
سُنبُله پا به گِل از مَرغْزار

سوسَن با تیغ و سَمَن با سِپَر
سَبزه پیاده‌‌ست و گُلِ تَرْ سَوار

فُندُق و خَشْخاش به دشت آمده
نَعْنَع و حُلْبو به لَبِ جویبار

جَدولِ هر گونه حَویجی جُدا
تا مَدَدی یابَد از یارْ یار

کرده دُکان‌ها همه حَلْواییان
پُرشِکَر و فُسْتُق از بَهرِ کار

میوه فُروشان همه با طَبْله‌ها
بر سَرِ هر پُشته فَشانْده ثِمار

لیک زِ گُل گویْ که هم رَنگِ اوست
جُمله زِ بو گو که پَریّ است یار

بُلبُل و قُمْریّ و دو صد نوعْ مُرغ
جانِبِ باغ آمده قادِم یُزار

می زَنَدَم نَرگس چَشمَک خَموش
خُطْبه مُرغانِ چَمَن گوش دار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.