۴۳۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۱۹

هر چه نبود سخن یار دروغ است دروغ
جز حدیث لب دلدار دروغ است دروغ

یار آنست که او با تو بود در همه حال
گوید ار غیر منم یار دروغ است دروغ

هیچکس را بجهان نیست جز او غمخواری
حرف غمخواری اغیار دروغ است دروغ

یار با ماست بهر جای تو از جای مرو
حرف اغیار دل آزار دروغ است دروغ

آید از حسن فروشی چو سروشی در گوش
که چو من نیست ببازار دروغ است دروغ

اعتمادی نبود بر سخن نوش لبان
آنچه گفت آن بت عیار دروغ است دروغ

حسن آن یار وفاپیشه باقی حسن است
حسن اغیار جفاکار دروغ است دروغ

یار یکتا بگزین وز دو جهان دل برگیر
وصف یک چیز به بسیار دروغ است دروغ

از من راست شنو فیض ز هر کج مشنو
اوست حق هستی اغیار دروغ است دروغ

محرم راز به جز عاشق صادق نبود
زاهد و دعوی این کار دروغ است دروغ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۰
نظرها و حاشیه ها
Azadi
۱۴۰۰/۱۲/۲۴ ۱۸:۱۴

معرفت ما کوچیک تر از اونه که بخواهیم از اولیاء الهی چیزی بر زبان بیاوریم

همه یاراست ونیست غیر یار
واحدی جلوه کرد وشد بسیار
علامه حسن زاده آملی