۳۴۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۵۲

ز حق جوئی نشان الله اکبر
نشان کی میتوان الله اکبر

نشان از بی‌نشان ی میتوان یافت
نیاید در نشان الله اکبر

برو در عالم اسما سفر کن
مظاهر را بدان الله اکبر

ز اقلیم هیولی رخت بر گیر
برو تا لا مکان الله اکبر

گذر کن ز آسمان و عرش و کرسی
بسوی کن فکان الله اکبر

حقیقت را به بین اندر مظاهر
ورای جسم و جان الله اکبر

جهان آینهٔ نور حق آمد
درین بین عکس آن الله اکبر

ز خط و خال معنی گیر و بگذر
صور را با زمان الله اکبر

کبیر است و جلیلست و عظیمست
نگنجد در جهان الله اکبر

لطیفست و ندارد مثل و مانند
نه پیدا نه نهان الله اکبر

بدو تا با خودی راهت نباشد
بجا در را با من الله اکبر

بمان این هستی عاریتی را
مگر یابی نشان الله اکبر

ز گفت‌وگوی فیض اسرار پنهان
نمیگردد عیان الله اکبر

ز دیدن یا رسیدن بر توان خورد
نیاید در بیان الله اکبر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.