۳۱۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۳۶

زاهد گر ترا ریاست لذیذ
من دلداده را هواست لذیذ

گر ترا عافیت بود مطلوب
من دیوانه را بلاست لذیذ

گر ترا جوی شیر خوش آید
نزد من اشک بی‌بهاست لذیذ

گر تو با جوی خمر خوش داری
مر مرا خون دیدهاست لذیذ

گر ترا انگبین دهد لذت
حرف شیرین او مراست لذیذ

گر تو حور و قصور میخواهی
عاشقانرا ازو لقاست لذیذ

فیض با زاهدان جدال مکن
عشق نزد خسان کجاست لذیذ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.