۴۰۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۹۴

شود شود که دلم سوی حق ربوده شود
بجذبهٔ همه اخلاق من ستوده شود

شود شود که روان سوی حق روان گردد
بساق عرش دو دست امید سوده شود

شود شود نفسی دیدهٔ دلم در عرش
بناز بالش برد الیقین غنوده شود

شود شود که رسد بوی حق ز سوی یمن
چنانکه هوش ز سر جان ز تن ربوده شود

شود شود که بجائی رسم ز رفعت قدر
که آسمان و زمینم چو دود توده شود

شود شود که مصیقل شود بعلم و عمل
غبار شرک ز مرآت جان زدوده شود

شود شود که عبودیتم شود خالص
بصدق بندگی اخلاصم آزموده شود

شود شود که نسیمی ز کوی دوست وزد
ز روی چهرهٔ جان پرده‌ها گشوده شود

شود شود که بر افتد حجاب نا سوتم
جمال شاهد لاهوتیم نموده شود

شود شود که بمفتاح عشق و دست نیاز
دری ز عالم غیبم بدل گشوده شود

شود شودکه کشم سرمهٔ ز نور یقین
بود که بینش چشم دلم فزوده شود

شود شود که شود فیض یکنفس خاموش
بود ز عالم بالا سخن شنوده شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.