۲۹۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۳

هر که در دوست زد دامن احسان گرفت
و آنکه در دوستی مایة عرفان گرفت

دوستی کردگار معرفت آرد بیار
هر که از این تخم کشت حاصل از آن گرفت

ار در احسان هر انک روی بمقصود کرد
دید جمال خدا حسن زاحسان گرفت

هر که بدو داد تن مایة ایمان ستد
وانکه بدو داد دل در عوضش جان گرفت

آنکه بدو داد جان زندة جاوید شد
عمر دو روزینه داد عمر فراوان گرفت

هر که زدنیا گذشت لذت عقبی چشید
وانکه زعقبی گذشت کام زجانان گرفت

آنکه باخلاص داد در ره او هر چه داشت
قطره بدریا گذشت بهره زعمان گرفت

نیک و بد هر که هست سوی خودش عایدست
هر چه در امروز کرد روز جزا آن گرفت

در ره عرفان و عشق فیض بسی سعی کرد
تا که بتوفیق حق عشق زعرفان گرفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.