۳۲۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۷۴

ما را که نوای بی نوائیست
مستی ز شراب کبریائیست

تا حشر بخویشتن نیائیم
هشیار و یا زحق جدائیست

ساقی قدحی بده که مستی
بهتر زعبادت ریائیست

ما معتکفیم در خرابات
ما را چه مجال پارسائیست

از ما طمع صالح خامیست
مستیست چه جای خودنمائیست

بیگانه مباش زاهد از ما
ما را با دوست آشنائیست

ای فیض ازین صریح تر گوی
ما را از دوست کی جدائیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.