۳۳۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۸

سوی تو بی تاب دویدن خوشست
برقع از آن روی کشیدن خوشست

می زدهان تو کشیدن نکوست
جان زلبان تو مکیدن خوش است

در هوس بوسه لعل لبت
جان بلب کام رسیدن خوش است

گوشهٔ ابروی تو آن ماه نو
بر رخ خورشیدن تو دیدن حوشست

نیست به از باغ رخت روضهٔ
سیب زنخدان تو چیدن خوش است

فیض زمیخانه لعل لبش
ساغر سرشار کشیدن خوش است

قصه شیرین لبش دم بدم
از نی کلک توشنیدن خوشست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.