۳۲۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۷

بررهگذر نفحهٔ یار است دل ما
خرّم تر از ایام بهار است دل ما

از غیب رسد قافلهٔ تازه بتازه
آن قافله را راهگذار است دل ما

روشنتر از آئینه و آب و مه و مهر است
پاکیزه ز زنگار و غبار است دل ما

خالی نبود یکنفس از حور سرشتی
پیوسته نگارش بکنار است دل ما

هر دم رود از جا بهوای سر زلفی
آشفته تر از طرّه یارست دل ما

یک لحظه فرارش نبود لیک همیشه
در شیوه رندی بقرار است دل ما

هم صومعه هم میکده هم مسجد و هم دیر
یک معنی و بنموده هزار است دل ما

غافل منگر منبع فیض است دل فیض
گستاخ مبین مسند یار است دل ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.