۴۰۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۱۱

روزی خوش است رویَت از نور روز خوش تَر
باده نِکوست لیکِن ساقی زِ میْ نِکوتَر

هر بسته‌‌یی که باشد امروز بَرگُشایَد
هر تشنه‌‌یی نِشینَد بر آبِ حوضِ کوثَر

هر‌ بی‌دلی زِ دِلْبَر اِنْصافِ خود بِیابَد
 کاِمْروز بَزمِ عام است این را به عاشقان بَر

هر دَم دَهَد بُتِ من نو ساغَری به ساقی
گویی همه شراب است خود نیست هیچ ساغَر

یک ساغَرِ لَطیفی کَزْ غایَتِ لَطیفی
باده نِکوست لیکِن ساقی زِ میْ نِکوتَر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.