۳۱۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۱۰

از لبِ یارْ شِکَر را چه خَبَر؟
وَزْ رُخَشْ شَمس و قَمَر را چه خَبَر؟

با دَمَش بادِ بهاری چه زَنَد؟
وَزْ قَدَشْ سَرو و شَجَر را چه خَبَر؟

گَر جهان زیر و زَبَر گشت از او
عاشقِ زیر و زَبَر را چه خَبَر؟

چون که جانْ مَحْرَمِ اَسْرارَش نیست
از رَهَشْ اَهلِ خَبَر را چه خَبَر؟

گَر چه نرگس نِگَران است به باغ
از چَمَنْ نرگس تَر را چه خَبَر؟

گفته هر قوم هم از مَستیِ خویش
که زِ ما قومِ دِگَر را چه خَبَر؟

گفت چونیّ و دلِ تو چون است
از دلْ این خسته جِگَر را چه خَبَر؟

با مَلِکْ تاج و کَمَر گَر به هم اَند
از مَلِکْ تاج و کَمَر را چه خَبَر؟

کَم کُن این ناله که کَس واقِف نیست
ز آهِ عُشّاقْ سَحَر را چه خَبَر؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.