۴۴۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۰۹

ساقیا باده گُلْرنگ بیار
دارویِ دردِ دلِ تَنگ بیار

روزِ بَزم است نه روزِ رَزم است
خَنجَرِ جنگ بِبَر چَنگ بیار

ای زِ تو دَردکشانْ دُردکشان
دُردی‌‌یی که کُنَدَم دَنگ بیار

من زِ هر دُرد نمی‌گردم دَنگ
دُردیِ آن سَره سَرهنگ بیار

روزِ جام است نه نام و ناموس
نامْ از پیش بِبَر نَنگ بیار

کیمیایی که کُند سنگْ عَقیق
آزمون کُن بَرِ او سنگ بیار

صَیقلِ آیِنِه نُه فَلَک است
زِ امْتِحانْ آهن پُرزَنگ بیار

چَشمه خِضْر تو را می‌خوانَد
که سَبو کَش دو سه فَرسنگ بیار

پَسِ گَردن زِ چه رو می‌خاری
نَکْ ظَفَر هست تو آهنگ بیار

حرفْ رنگ است اگر خوش بوی است
جانِ‌ بی‌صورت و‌ بی‌رَنگ بیار

کَم کُنی رَنگ بِیَفزایَد روح
بویِ روحِ صَنَمِ شَنگ بیار

لب بِبَند از دَغَل و از حیلَت
جانِ‌ بی‌حیلَت و فرهنگ بیار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.