۳۳۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۰۲

عشقْ را با گفت و با ایما چه کار؟
روحْ را با صورتِ اَسْما چه کار؟

عاشقان گوی‌اَند در چوگانِ یار
گویْ را با دست و یا با پا چه کار؟

هر کجا چوگانْش رانَد می‌رَوَد
گویْ را با پَست و با بالا چه کار؟

آیِنه‌ست و مَظْهَرِ رویِ بُتان
با نِکوسیماش و بَدسیما چه کار؟

سوسمار از آبْ خوردن فارغ است
مَرْ وِرا با چَشمه و سَقّا چه کار؟

آن خیالی که ضَمیرْ اَوْطانِ اوست
پاش را با مَسکَن و با جا چه کار؟

عیسی‌یی که بَرگُذشت او از اَثیر
با غَمِ سَرماش و یا گرما چه کار؟

ای رَسایل گشته با نادیِّ غَیب
رو تو را با گفت و با غوغا چه کار؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.