۲۳۶ بار خوانده شده

غزل

سالها بودم ز عشق گل بدرد
با دو چشم پر زخون و روی زرد

خوش وصالی بُد رخ این باغبان
تا چه آمد بر سرش از گرم و سرد

برد محبوب مرا از گلستان
با دو چشم پر ز خون و روی زرد

بعد از این خاک سر کویش بیار
بار او بر چشم ما کن همچو گرد

چون نکردم شکر ایام وصال
پیش آمد باز این دوران بدرد

ای دل غمدیده با دوران بساز
یا برو طومار دعوی در نورد

ناله کردن تا چه بگشاید مرا
این زمان از باغبان باید مرا

رفت بلبل از پی گل تا بشهر
تا چه می‌آید بروی گل ز دهر

دید سوراخی درو گل ریخته
آتشی در زیر آن انگیخته

آبروی گل از آنجا می‌چکید
این غزل می‌گفت بلبل می‌شنید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آمدن باغبان در بوستان و چیدن گلها و نومید شدن بلبل
گوهر بعدی:غزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.