۳۶۴ بار خوانده شده
سَر فروکُن به سَحَر کَزْ سَرِ بازارِ نَظَر
طَبْله کالبَد آوردهاَم آخِر بِنِگَر
بر سَرِ کویْ تو پُرطَبْله من بین و بِخَر
شانهها و شَبهها و سَره روغنها تَر
شَبه منْ غمِ تو روغنِ من مَرهَمِ تو
شانهاَم مَحْرَم آن زُلْفِ پُر از فِتْنه و شَر
از فِراقَت تَلَفَم گشته خیالَت عَلَفَم
که دِلَم را شِکَمی شُد زِ تو پُرجوع بَقَر
من نَدانَم چه کَسَم کَزْ شِکَرت پُرهَوَسَم
ای مگسها شُده از ذوقِ شِکَرهاتْ شِکَر
پَرده بَردار صَبا از بَر آن شُهره قَبا
تا زِ سیمین بَرِ او گردد کارم همه زَر
چند گویی تو بِجو یار وزو دست بِشو؟
در دو عالم نَبُوَد یارْ مرا یارِ دِگَر
چون خِرَد مانَد و دل با من؟ ای خواجه بِهِل
ماه و خورشید کِه دیدهست در اعضایِ بَشَر؟
چون که در جانِ مَنی شِسْته به چَشمانِ مَنی
شَمسِ تبریز خداوند تو چونی به سَفَر؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
طَبْله کالبَد آوردهاَم آخِر بِنِگَر
بر سَرِ کویْ تو پُرطَبْله من بین و بِخَر
شانهها و شَبهها و سَره روغنها تَر
شَبه منْ غمِ تو روغنِ من مَرهَمِ تو
شانهاَم مَحْرَم آن زُلْفِ پُر از فِتْنه و شَر
از فِراقَت تَلَفَم گشته خیالَت عَلَفَم
که دِلَم را شِکَمی شُد زِ تو پُرجوع بَقَر
من نَدانَم چه کَسَم کَزْ شِکَرت پُرهَوَسَم
ای مگسها شُده از ذوقِ شِکَرهاتْ شِکَر
پَرده بَردار صَبا از بَر آن شُهره قَبا
تا زِ سیمین بَرِ او گردد کارم همه زَر
چند گویی تو بِجو یار وزو دست بِشو؟
در دو عالم نَبُوَد یارْ مرا یارِ دِگَر
چون خِرَد مانَد و دل با من؟ ای خواجه بِهِل
ماه و خورشید کِه دیدهست در اعضایِ بَشَر؟
چون که در جانِ مَنی شِسْته به چَشمانِ مَنی
شَمسِ تبریز خداوند تو چونی به سَفَر؟
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.