۲۵۳ بار خوانده شده

الحكایة و التمثیل

شد جوانی را حج اسلام فوت
از دلش آهی برون آمد بصوت

بود سفیان حاضر آنجا غم زده
آن جوان را گفت ای ماتم زده

چار حج دارم برین درگاه من
میفروشم آن بدین یک آه من

آن جوان گفتا خریدم و او فروخت
آن نکو بخرید وین نیکو فروخت

دید آن شب ای عجب سفیان بخواب
کامدی از حق تعالیش این خطاب

کز تجارت سود بسیار آمدت
گر بکاری آمد این بار آمدت

شد همه حجها قبول از سود تو
تو زحق خشنود و او خشنود تو

کعبه اکنون خاک جان پاک تست
گر حجست امروز برفتراک تست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.