۱۸۵ بار خوانده شده

الحكایة و التمثیل

گشت مجنون در بیابانی مقیم
بود آنگاهی زمستانی عظیم

آتشی بر کرده بود آن بی خبر
گرم می شد دل ز آتش گرم تر

از بر لیلی کسی آمد فراز
گفت ای از یار خود افتاده باز

چه خبر داری ز لیلی باز گوی
من نیم بیگانه با من راز گوی

گفت این دارم خبر کان سیمبر
هست از جان کندن من بی خبر

این بگفت و دست در اخگر گرفت
تا که اخگر جمله خاکستر گرفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.