۲۶۳ بار خوانده شده

الحكایة و التمثیل

بود مجنونی نکردی یک نماز
کرد یک روزی نماز آغاز باز

سایلی گفتش که ای شوریده رای
گوئیا خشنودی امروز از خدای

کاین چنین گرمی بطاعت کردنش
سر نمیپیچی ز فرمان بردنش

گفت آری گرسنه بودم چو شیر
چون مرا امروز حق کردست سیر

میگزارم پیش اونیکو نماز
زانکه او با من نکوئی کرد ساز

کارگو چون مردمان کن هر زمان
تا کنم من نیز هم چون مردمان

عشق میبارد ازین شیوه سخن
خواه تو انکار کن خواهی مکن

شرع چون دیوانه را آزاد کرد
تو بانکارش نیاری یاد کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۳۹۹/۷/۲۴ ۰۹:۵۸

زیبا