۳۰۳ بار خوانده شده

الحكایة و التمثیل

آن یکی دیوانه در برفی نشست
همچو آتش برف میخورد از دو دست

آن یکی گفتش چرا این میخوری
چیزی الحق چرب و شیرین میخوری

گفت چکنم گرسنه دارم شکم
گفت از برف آن نگردد هیچ کم

گفت حق را گو که میگوید بخور
تا شود گرسنگیت آهسته تر

هیچ دیوانه نگوید این سخن
میخورم نه سر پدید این را نه بن

گفت من سیرت کنم بی نان شگرف
کرد سیرم راست گفت اما زبرف
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.