۲۳۰ بار خوانده شده

الحكایة و التمثیل

بیدلی بودست جانی بیقرار
سربرآوردی و گفتی زار زار

کای خدا گر مینداند هیچکس
آنچه با من کردهٔ در هر نفس

باری این دانم که تو دانی همه
پس بکن چیزی که بتوانی همه

این چه با من میکنی در هر دمی
می براید از دلت آخر همی

عزم جان داری ز من بربوده دل
اینچه کردی هرگزت نکنم بحل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فی التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.