۲۰۶ بار خوانده شده

الحكایة و التمثیل

دیر میآمد یکی از آب باز
صوفیان کرده زفان در وی دراز

بوسعید مهنه گفت ای مردمان
آب چون آرد فلانی این زمان

زانکه آب خوش که آن روزی ماست
درنیامد تا شدی این کار راست

چون درآید برکشد آن آب مرد
چون توان بیوقت هرگز آب خورد

حکم او راست و نگهدار اوست بس
در نگهداری نکوکار اوست بس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.