۲۰۵ بار خوانده شده

الحكایة ‌و التمثیل

نازنین شوریدهٔ درگاه بود
پیشش آمد زاهدی در راه زود

گفت میگوید خداوندت سلام
نازنین گفتش که تو برگیر گام

از فضولی دست کن کوتاه تو
زانکه هیچ از حق نهٔ آگاه تو

کار حق بر تو کجا مبنی بود
کز وکیلی چون تو مستغنی بود

تو برون شو از میان کان ذات فرد
بی رسولی تو داند گفت و کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة ‌و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.