۲۱۵ بار خوانده شده

الحكایة ‌و التمثیل

خواجهٔ مجنون شد و مبهوت گشت
بیدل و بی قوت و بی قوت گشت

در گدائی و اسیری اوفتاد
در بلا و رنج و پیری اوفتاد

کوه نتواند همی هرگز کشید
صد یک آن بارکان عاجز کشید

یک شبی در راز آمد با خدای
گفت ای هم رهبر و هم رهنمای

این که توهستی اگر من بودمی
از خودت پیوسته میآسودمی

یک دمت اندوهگین نگذارمی
ای به از من به ازینت دارمی

بیدلان چون گرم در کار آمدند
از وجود خویش بیزار آمدند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة ‌و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة ‌و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.