۲۴۵ بار خوانده شده

الحكایة و التمثیل

پیش آن دیوانه شد مردی جوان
گفت دارم پیرمردی ناتوان

فاتحه برخوان برای آن ضعیف
تا شفا بخشد خداوند لطیف

چوب را برداشت آن دیوانه زود
گفت بیرون نه قدم زین خانه زود

انبیا و اهل گورستان همه
منتظر بنشستهاند ایشان همه

تاکسی آنجا رود زین جایگاه
تو چرا می باز گردانی ز راه

ای دل آخر میبباید مرد زار
کار کن کامروز داری روزگار

بر پل دنیا چه منزل میکنی
خیز اگر ره توشهٔ حاصل میکنی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.