۲۴۳ بار خوانده شده

الحكایة و التمثیل

آن وزیری را چو آمد مرگ پیش
کرد حیران روی سوی قوم خویش

گفت دردا و دریغا کز غرض
آخرت با خواجگی کردم عوض

زارزوی این جهان میسوختم
لاجرم آن یک بدین بفروختم

میروم امروز جانی سوخته
رفته دنیا و آخرت بفروخته

ای دل غافل دمی بیدار شو
چند بد مستی کنی هشیار شو

رفتگان اندر نخستین منزلند
منتظر بنشسته و مستعجلند

بیش ازین در بند خودشان می مدار
چندشان فرمائی آخر انتظار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.