۲۵۸ بار خوانده شده

الحكایة و التمثیل

سائلی جویندهٔ راه کمال
کرد او از شیخ گرگانی سؤال

گفت چون نبود ترا میل سماع
گفت ما را از سماع است انقطاع

زانکه هست اندر دلم یک نوحه گر
کو زمانی گر ز دل آید بدر

جملهٔ ذرات عرش و فرش پاک
نوحه گر گردند دایم یا هلاک

گر شود ظاهر چنین دردی که هست
تا ابد باید در آن ماتم نشست

با چنین دردی که درجان منست
کی سماع و رقص درمان منست

گر نیارم درد خویش امروز گفت
قصهٔ این غصه و این سوز گفت

تن زنم تا بوکه مرگم در رسد
ره بسوی روز برگم در رسد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.