۲۲۶ بار خوانده شده

الحكایة و التمثیل

در رهی میرفت هارون گرمگاه
دید میلی سر بر آورده براه

کرد هارون قصد میل سایه دار
گشت بهلول از دگر سوی آشکار

گفت بفکن طمطراق ای پرهوس
چون ز دنیا سایهٔ میلیت بس

سوی باغ و منظر و ایوان و خیل
چیست ان یکفیک ظل المیل میل

چون فراسر میشود در سایهٔ
پس بود بسیار اندک مایهٔ

دنیی دون چون نهنگی سرکشید
نیک و بد را تا بگردن درکشید

جمله را تا حشر بر پیچید دست
هیچکس از دام مکر او نجست

جملهٔ شیران بزنجیر ویند
زیر دست حکم و تسخیر ویند

گر ز بی مغزی تو دنیا دوستی
چون پیازی پای تا سر پوستی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.