۲۳۲ بار خوانده شده

الحكایة و التمثیل

گرم شد یک روز شیخ با یزید
گفت اگر خواهد خداوند مجید

مدت هفتاد سالم را شمار
من ازو خواهم شمار ده هزار

زانکه سالی ده هزارست از عدد
تا الست ربکم گفتست احد

جمله را در شور آورد از الست
وز بلی شان جز بلا نامد بدست

هر بلا کان در زمین وآسمانست
از بلی گفتن نشان دوستانست

بعد از آن گفتا که میآید خطاب
کاین سخن چون گفته شد بشنو جواب

هفت اندامت کنم روز شمار
جزو جزو و ذره ذره چون غبار

پس بهر یک ذره دیدارت دهم
در خور هر دیدهٔ بارت دهم

ده هزاران ساله را نقد شمار
گویمت اینک نهادم در کنار

تا بهر یک ذره کاری میکنی
این چنین کن گر شماری میکنی

هرکرا آن آفتاب اینجا بتافت
آنچه آنجا وعده بود اینجا بیافت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:المقالة العاشر
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.