۳۳۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۵۶

اَنْجیرفروش را چه بهتر
اَنْجیرفروشی ای برادر

ماییم مُعاشرانِ دولَت
هین بر کَفِ ما نَهید ساغَر

ای ساقیِ ماه رویِ زیبا
ای جُمله مُرادِ تو مُیَسَّر

از رویِ تو تابْ یافت خورشید
وَزْ بالِ تو بَرپَرید جعفر

ماییم بَلایِ دِیْ چَشیده
چون باغْ زِ زَخمِ دِیْ مُزَعْفَر

بِشْنو زِ بهارِ نو سَقاهُم
در جامْ کُن آن شرابِ اَحْمَر

لوحِ دل را زِ غَمْ فُروشوی
ای شاهِ مُطَهَّر مُطَهَّر

ای تو همه را وَلیِّ نِعْمَت
بر ما زِ همه کسان فُزون تَر

در سایه‌اَت ای درختِ طوبی
ما راست سَعادتِ مُکَرَّر

بر عشق و جَمالِ دوست وَقْفیم
وَزْ جُمله کارها مُحَرَّر

بر هر کِه گُزید خِدمَتِ تو
شُد مَنْصِبِ سَلطَنت مُقَرَّر

آن کَس که بُوَد مُریدِ خورشید
چون نَبْوَد هَمچو مَهْ مُنَوَّر؟

مَخْمور شُدند قوم و تشنه
دَردِهْ میْ و زین حَدیث بُگْذر

جان را بِدِه از مُزَوَّره‌ی خویش
تا نَبْوَد صِحَّتَش مُزَوَّر

یک قوم هَمی‌رَسَند مِهْمان
امروزْ مُقَدَّم و مُوخَّر

ما گاو و شُتُر کُنیم قُربان
از بَهرِ قُدومِ هر برادر

چه گاو؟ که می‌سِزَد به قُربان
از بَهرِ مُبَشِّر آن مُبَشَّر

تو نیز شُتُردلی رَها کُن
اُشْتُرواری فِرَست شِکَّر

شِکَّر گفتم قَدَح نگفتم
در نُقْل بُوَد نَبیذْ مُضْمَر

وَرْ این نکُنی خَموش گردم
دانی چه کُنم خَموشی اَنْدر

اَنْجیرفروش را چه بهتر
اَنْجیرفروشی ای برادر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.