۲۲۸ بار خوانده شده

در نموداری شیخ کبیر با منصور

نظر کردم آنگهی در سوی منصور
پس آنگه گفت با او شیخ پرنور

که ای سلطان همی دانیم رازت
در اینجا گاه کام بی نیازت

حقیقت بیش از آنی مانده آنیم
که از سر حقیقت ما عیانیم

تو میدانی مرا اسرار ما را
ریاضت یافتستم در بقا را

فنا گردان مرا مانند خودهان
که دل بگرفتم از اسرار و برهان

یکی حرفست آنجا آن توداری
حقیقت بیشکی جانان تو داری

تو داری دید جانان اندر اینجا
تو هم دیدی ز دید خویش ما را

تو داری دید جانان اندرین راه
تو هم هستی ز دید خویش آگاه

ترا اینجا بقا بخشیدهام من
ترا این درها بخشیدهام من

تو میدانی سر اسرار ما را
ریاضت یافتستم در بقا را

فناگردان مرا مانند خود هان
که دل بگرفتم از اسرار و برهان

یکی حرف است آنجا آن تو داری
حقیقت بیشکی جانان تو داری

توداری دید جانان اندراینجا
توهم دیدی ز دید خویش ما را

تو میدانی وصول من در اینجا
حقیقت بین تو جای من در اینجا

چه چون تو می بدانی من چه گویم
دوای درد من اینجا بجویم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:پرسیدن عبدالسلام ازخضر از سرّ منصور
گوهر بعدی:سخن گفتن شیخ کبیر با منصور از نموداری قصاص
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.