۳۵۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۱۱

میرِ خوبان را دِگَر مَنشورِ خوبی دَررَسید
در گُل و گُلزار و نَسرین، روحِ دیگر بَردَمید

با مَلیحًا زادَهُ الرَّحمنُ اِحساناً جَدید
یا مُنیرًا زادَهُ نُورٌ عَلی نورٍ مَزید

خوشتَر از جان خود چه باشد؟ جان فِدایِ خاکِ تو
خوبتَر از ماه چِه بوَد؟ ماه در تو ناپَدید

کُلُّ ذِی رُوحٍ یُفدّی فی هَواکَ رُوحَهُ
کُلُّ بُستان انیق من جناک مُستفید

لستُ اُنکر ما ذکرتُم البقاءُ فی الفنا
کُلُّ مَن اَبدی جَمیلاً لَیسَ یَبعُد اَن یُعید

این مَلولی می‌کَشَد جان را که چیزی تو بگو
هیچ کَس را کَش گَریبان از گِزافه کِی کَشید؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.