۳۲۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۰۳

شاخِ گُلی، باغْ زِ تو سَبز و شاد
هست حَریفِ تو دَر این رَقص باد

بادْ چو جِبْریل و تو چون مَریَمی
عیسیِ گُلروی از این هر دو زاد

رَقصِ شما هر دو کلیدِ بَقاست
رَحمَتِ بسیار بَر این رَقصْ باد

تَخْتگَهِ نَسلِ شما شُد دِماغ
تَخت بُوَد جایِگَهِ کیْقُباد

میوه هر شاخْ به مَعده رَوَد
زانک بِرُستست زِ کَوْن و فَساد

نِعْمَتِ ما چو زِ مُکَوِّن بُوَد
خِلْط نَگَردد بخور و اِرْتِقاد

روزیِ هر قومْ ز ِباغِ دِگَر
خوانِ بُزرگست تو را، ای جواد

قِسمَتِ بَختست، بُرو بَختْ جو
بَخْت بِهْ از رَخْت بُوَد، اَلْمُراد

بَس که نَسیمی به دل اَنْدَردَمید
زان مَدَدِ نور که آرَد وِلاد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.