۲۰۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۹

شمع آمد و گفت: ماندهام بیخور و خَفْت
وز آتش تیز در بلای تب و تفت

گرچه بنشانند مرا هر سحری
هم بر سر پایم که بمی باید رفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.