۳۴۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۷۸

زندگانیِّ صَدرِ عالی باد
ایزدَش پاسْبان و کالی باد

هر چه نَسیه‌ست مُقْبلان را عیش
پیشِ او نَقْدِ وَقت و حالی باد

مَجْلِسِ گرمِ پُرحَلاوتِ او
از حَریفِ فَسُرده خالی باد

جان‌ها واگُشاده پَر در غَیب
بَسته پیشَش چو نَقشِ قالی باد

بر یَمین و یَسارِ او دولت
هم جَنوبیّ و هم شِمالی باد

دو وَلایت که جسم و جان خوانند
بر سَرِ هر دو شاه و والی باد

بَختِ نَقْد است شَمسِ تبریزی
او بَسَم غیرِ او مَآلی باد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.