۳۸۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۷۶

خُسروانی که فِتْنه‌ای چینید
فِتْنه بَرخاست هیچ نَنْشینید

هم شما هم شما که زیبایید
هم شما هم شما که شیرینید

هَمچو عَنْبَر حَمایلیم همه
بر بَرِ سیمِتان که مُشْکینید

نشوم شاد اگر گُمان دارم
که گَهی شاد و گاهْ غَمگینید

در صَفایِ میِ نَهان دیدیم
که شما چون کَدویِ رَنگینید

شاهِدانِ فَنا شما جُمله
با لَبِ لَعْل و جانِ سنگینید

بل که بر اسبِ ذوق و شیرینی
تا اَبَد خوش نشسته در زینید

تبریزی شوید اگر در عشق
بَنده شَمسِ مِلَّت و دینید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.