۲۱۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۸

دل گفت: «رهِ زلف تو چون کوتاهی است»
چون دید که نیست هر زمانش آهی است

در زلفِ تو میرفت و به زاری میگفت:
«یا رب چه دراز و بس پریشان راهی است!»
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.