۲۲۳ بار خوانده شده
زلف تو که بود آرزوئی همه را
جز دیدن او نبود روئی همه را
موئی ز سرِ یک شکنش برکندم
کآویخته بود دل به موئی همه را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
جز دیدن او نبود روئی همه را
موئی ز سرِ یک شکنش برکندم
کآویخته بود دل به موئی همه را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.